در خرداد 1391 قیمت بنزین سوپر آزاد 800 تومان، سوپر یارانه‌ای 500 تومان، معمولی آزاد 700 و معمولی یارانه‌ای 400 شد. در آن برهه از زمان قیمت دلار آزاد 1768 تومان و قیمت دلار در قانون بودجه سال 1391 معادل 1226 تومان بود.

در آن زمان متوسط قیمت نفت خام در بازارهای جهانی حدود 107 دلار بود و قیمت بنزین هم در بازار خلیج‌فارس برای هر لیتر غالباً بین 55 تا 60 سنت آمریکا بود. درنتیجه قیمت واقعی بنزین سوپر با ملحوظ نمودن قیمت دلار در قانون بودجه و بازار آزاد، بین 972 و 674 تومان (بدون لحاظ هزینه‌های جانبی) می‌شد.

 در آذرماه 1394 قیمت بنزین سوپر شد 1200 تومان و معمولی 1000 تومان (بحث یارانه‌ای خاتمه یافت) درحالی‌که قیمت نفت خام در بازار جهانی رفت زیر 40 دلار و به همین دلیل قیمت بنزین سوپر در بازارهای جهانی ازجمله فوب خلیج‌فارس هم رفت زیر 40 سنت به ازای هر لیتر یعنی بیش از 33 درصد کاهش نسبت به خرداد 1391، درحالی‌که قیمت بنزین سوپر آزاد در ایران 50 درصد و معمولی حدود 43 درصد افزایش یافت؛ یعنی اگر قیمت دلار بودجه‌ای و آزاد ثابت می‌ماند هزینه بنزین سوپر حداکثر 490 و 707 تومان (بدون هزینه‌های جانبی) است؛ ولی این‌گونه نشد و قیمت دلار در قانون بودجه سال 1394 معادل 2650 تومان و در بازار آزاد 3638 تومان شد که به‌این‌ترتیب قیمت بنزین سوپر هم مجدداً عنوان یارانه‌ای به خود گرفت این روند را اگر برای سال‌های قبل هم بررسی کنیم ملاحظه می‌کنیم که همواره این قاعده کاهش ارزش پول ملی است که بر قیمت‌ها حاکم بوده نه ارزش کالا و دولت‌ها هستند که بر کاهش ارزش پول ملی دامن می‌زنند، درحالی‌که حفظ ارزش پول ملی می‌تواند باثبات همه جنبه‌های موردنظر نظام تأثیر مثبت داشته باشد که البته ورود در این بحث در این نوشتار نمی‌گنجد و باید در جای دیگری به آن پرداخت.

فقط برای یادآوری توجه کنیم که نرخ تسعیر دلار در قانون بودجه سال 1396 معادل 3300 تومان منظور شده بود و در لایحه بودجه 3500 تومان پیشنهادشده و این هم نمونه اراده دولت محترم در حراست از ارزش پول ملی! علی‌رغم تأکید رهبری معظم رهبری بر حفظ ارزش آن. امیدواریم مجلس جو گیر نشود و پول ملی را بیش از این ساقط نکند  . حال سؤال اینجاست که ما مردم، گرفتار افزایش قیمت واقعی بنزینیم یا هزینه سقوط ارزش پول ملی؟

دولت‌های ما برای جبران کسری‌های مالی خود (که منکر آن است) یا هر بهانه دیگری دائماً باارزش پول ملی بازی می‌کنند درحالی‌که با این کار فقط مردم را به ناکارآمدی‌های دولت در حفظ ارزش پول ملی مطمئن می‌کند و البته ثبات تصمیمات دولت را هم زیر سؤال می‌برد ضمن اینکه هزینه‌های دولت را هم حداقل به‌اندازه همان مقدار سقوط ارزش پول ملی بالا می‌برد. حال باید دید آیا می‌توان مطمئن بود روزی اقتصاد این مملکت و زندگی روزمره مردم به نرخ دلار آویزان نباشد.

باید یادآوری کنم که این نوسانات وحشتناک که آویزان به نرخ ارز است در همه هزینه نیازهای زندگی (ازجمله هزینه تحمیلی برق، آب تلفن، گاز، حمل‌ونقل، خوراک، پوشاک و ...) مردم بسیار تأثیرگذار است و هر ارگان، نهاد، تولیدکننده، خدمات دهنده و ... با به بهانه افزایش نرخ ارز و در رأس آن‌ها دلار یا به عبارت بهتر سقط ارزش پول ملی، قیمت کالا یا خدمات خود را افزایش می‌دهد و... این قصه سردراز دارد.